شعر یه بچه افریقابییییییییی
کودکی افریقایی شعری پرمعنا سروده.در این شعر که کاندیدای شعر برگزیده سال2005شد استدلال های محکمی والبته شگفت انگیز به چشم می خورد اون شعرو تو ادامه مطلب گذاشتم خوشحال میشم این شعر بخونید ونظر بزاریددددددددددد
کودکی افریقایی شعری پرمعنا سروده.در این شعر که کاندیدای شعر برگزیده سال2005شد استدلال های محکمی والبته شگفت انگیز به چشم می خورد اون شعرو تو ادامه مطلب گذاشتم خوشحال میشم این شعر بخونید ونظر بزاریددددددددددد
هیچگاه سخنان محبت امیز را از عزیزانتان دریغ نکنید که گاهی برای گفتن این حرف ها خیلی دیر است
یه داستان دراین مورد تو ادامه مطلب گذاشتم برید بخونید
یه شعر از حافظ می خوام براتون بنویسم کسایی که وبلاگ خودمونی منو دیدن این شعرو رو هم خوندن اما چون می خوام اونو ببندم تصمیم گرفتم شعر اینجا بنویسم
شربتی از لعل لبش نچشیدیم برفت(این حافظ هم منحرف شده خبر نداشتیم)
روی مه پیکر او سیر ندیدیم برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ امده بود
باربربست به گردش نرسیدیم وبرفت
خربرفت خربرفت خر برفت(این تیکه رو خودم اضافه کردم نه که حس شاعریم برانگیخته شد استعدادم فوران کرد برا این بود)
(تفکرشما)چشم هایتان را باز می کنید.متوجه می شوید دربیمارستان هستید.پاها ودست هایتان رابررسی می کنید
خوشحال می شوید که بدنتان راگچ نگرفته اند وسالم هستید.....دکمه کنارتخت رافشار می دهید..چند ثانیه
پرستار وارد اتاق می شود وسلام می کند.به او می گویید گوشی موبایلتان را می خواهید.از این که به
خاطر یک تصادف کوچک در بیمارستان بستری شده اید واز کارهایتان عقب مانده اید.عصبانی
هستید.